مقدمه:
يكي از اساسيترين و مورد توجهترين اركان حقوق اساسي، مساله شيوه انتخابات و سازمان است. انتخابات سهم مردم را در حاكميت تعيين و محقق ميسازد و به ويژه در نظامهاي سياسي دمكراتيك يا مردمسالار، در راس همه امور قرار ميگيرد. شايد بتوان گفت كه اهميت و اعتبار امر انتخابات در نظامهاي سياسي مردمسالار، يك وجه ديگر هم دارد و آن اينكه چنان مشروعيتي به سازمان، محتوا و رفتار سياسي جامعه ميبخشد كه قابل مقايسه با مصادر قبلي مشروعيت سياسي نيست. در نظامهاي دمكراتيك مردم خود مسئول آينده خويش ميگردند و نه تنها مصدر بروز رخدادهاي اساسي هستند، بلكه مرجع نتيجه آنها نيز تلقي ميشوند. در جامعه سياسي ايران كه حدود يكصد سال از حضور رسمي و قانوني مردم در تعيين سرنوشت سياسي جامعه ميگذرد، فراز و نشيبهاي فراواني به چشم ميخورد. مردم ايران براي اولين بار در واقعه تحريم تنباكو، به طور فراگير وارد صحنه تصميمات سياسي شدند و پس از آن در انقلاب مشروطيت اين حق ناديده انگاشته شده خود را تثبيت كرده و قانونمند ساختند. اما حضور مردم در جريان تصميمگيريهاي سياسي كه مسلما به شيوه غيرمستقيم و انتخابات پارلماني ممكن ميباشد، در برهههاي گوناگون تاريخ معاصر ايران، متناوب و متغير بوده است. در مقالهاي كه تقديم حضورتان شده است، شيوه انتخابات و نظارت بر آن از عصر مشروطه تا زمان حال مورد بررسي قرار گرفته است و به ويژه نقش، جايگاه و اختيارات شوراي نگهبان به عنوان اصليترين نهاد در پروسه دفاع از حقوق ملت مورد ارزيابي قرار گرفته كه اميدواريم مورد استفادهتان قرار گيرد.
کد خبر: ۲۸۵۴۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۲